بهگفتۀ مقامات نظامی، یک مانور نظامی بزرگ شامل پرواز بمبافکنهای سنگین ایالات متحده در منطقۀ ستاد فرماندهی ایالات متحده (سنتکام) نشانهای از تقویت تعهد ایالات متحده نسبت به متحدانش در سراسر جهان بود.
سنتکام در روز ١٩ آبانماه مأموریتی انجام داد که به آن گروه ضربت بمبافکن (BTF) گفته میشود.
طبق بیانیۀ سنتکام، در طول این مأموریت، دو فروند هواپیمای بی-٥٢ اچ استراتوفورترس از ایالت لوئیزیانا ایالات متحده به منطقهای شامل خاورمیانه و آسیای مرکزی پرواز کردند و در طول مسیر هماهنگیهایی را با نیروی هوایی ١٣ کشور شریک انجام دادند.
یکی از این هماهنگیها با اسرائیل صورت گرفت. جنگندههای اف-٣٥ آدیر نیروی هوایی اسرائیل این بمبافکنها را بر فراز حریم هوایی اسرائیل در مسیر بازگشت از خلیج فارس اسکورت کردند.
![در روز ١٩ آبانماه ستاد مرکزی ایالات متحده یک مأموریت نیروی ضربت بمبافکن انجام داد. [سنتکام]](/cnmi_di/images/2022/11/18/38881-221110-m-lm779-001-600_384.jpg)
در روز ١٩ آبانماه ستاد مرکزی ایالات متحده یک مأموریت نیروی ضربت بمبافکن انجام داد. [سنتکام]
نیروی دفاعی اسرائیل (IDF) گفت این پرواز که طی آن برای اولین بار هواپیماهای اف-٣٥ اسرائیلی بمبافکنهای ایالات متحده را همراهی میکردند، «همکاری فزاینده» بین ارتش اسرائیل و ارتش ایالات متحده را نشان میدهد.
روز ٢۰ آبانماه، یک مقام ارشد وزارت دفاع به پولیتیکو گفت پرواز دو بمبافکن بی-٥٢ بر فراز خاورمیانه در حالی انجام میشود که مقامات ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان تهدید قریبالوقوع علیه عربستان را زیر نظر دارند.
مقام مذکور گفت مقامات بر این باورند که تهران در حال برنامهریزی برای حمله به عربستان سعودی و احتمالاً به زیرساختهای انرژی آن است.
سنتکام گفت این نوع هماهنگی سطح بالا در طول این مأموریت «توانایی استقرار سریع نیروی هوایی جهانی را در کنار نیروهای ائتلاف و شرکای منطقهای و تضمین امنیت این منطقۀ حیاتی» به نمایش گذاشت.
ژنرال مایکل «اریک» کوریلا، فرمانده سنتکام گفت: «سنتکام این توانایی را دارد که بخش قابل توجهی از قدرت رزمی خود را سریعاً در کنار شرکایش در هوا مستقر کند. ما میتوانیم همین کار را در زمین و دریا انجام دهیم تا با هر چالشی قاطعانه روبهرو شویم.»
مدت کوتاهی بعد سنتکام اعلام کرد که کوریلا با رهبران «همۀ ارتشهای شریک خاورمیانه» از جمله وزرای دفاع بحرین، اسرائیل، قطر، عربستان سعودی و سایر کشورها «بحثهای معناداری» داشته است.
همکاری و همبستگی
سرتیپ الکسوس گرینکویچ، فرمانده نیروی نهم هوایی (مرکز نیروی هوایی) گفت: «ما میتوانیم بههمراه شرکای خود، سریعاً نیروهای رزمی فراوانی را به منطقۀ عملیاتی مشترک خود اعزام کنیم. در این محیط پرکشمکش، هیچکس نمیتواند بهتنهایی از پس کار بربیاید.»
تری ونگ، سرهنگ دوم نیروی هوایی سلطنتی کانادا و نمایندۀ ارشد ملی کانادا گفت ما در مأموریتهای جاری «شاهد افزایش تصاعدی» همکاریهای روزانه بین کشورهای شریک بودیم.
او گفت: «ما هم مشتاق و هم خوشبین هستیم که مأموریتهای آیندۀ گروه ضربت بمبافکن این روند همکاری و همبستگی را تداوم خواهد بخشید.»
این تمرین، نخستین مورد استفادۀ چندجانبه از برنامهای موسوم به ترنسورس بود که هدف آن افزایش آگاهی موقعیتی در عملیات است.
طبق بیانیۀ سنتکام، هفت کشور در ترنسورس بر گروه ضربت نظارت داشتند و درسهایی را که آموختند در عملیاتهای آینده بهکار خواهند گرفت.
در این بیانیه آمده بود: «برنامههایی مانند ترنسورس گامی حیاتی برای دستیابی به تصویر عملیاتی مشترک در سطح جهانی در حوزۀ مسئولیت سنتکام محسوب میشوند.»
بنا به اعلام نیروی هوایی ایالات متحده، استراتوفورترس یک بمبافکن سنگین و دوربرد است که میتواند مأموریتهای مختلفی از جمله حملۀ استراتژیک، پشتیبانی نزدیک هوایی، توقیف هوایی، عملیات مقابله با نیروی هوایی و دریایی را انجام دهد.
این بمبافکن میتواند با سرعتهای بالا و نزدیک به سرعت صوت در ارتفاع ١٥،٤٢۰ متر پرواز کند، برد رزمی آن بیش از ١٤،١۰۰ کیلومتر است و میتواند مهمات هدایتشوندۀ دقیق برخوردار از ناوبری دقیق را در سراسر جهان حمل کند.
ارتش ایالات متحده در سال ١٤۰١ تعدادی پرواز هماهنگشدۀ مشابه را انجام داده است و همچنین انجام شش مأموریت از این نوع را در طول سال ١٤۰۰ تسهیل کرده است. از این تعداد، چهار مأموریت شامل استفاده از بمبافکنهای بی-٥٢ بود.
واکنش به تهدیدات
گرینکویچ پس از تمرینی مشابه توسط بمبافکنها در شهریورماه گفت: «تهدیدها علیه ایالات متحده و شرکای ما بیپاسخ نخواهد ماند.»
اخیراً تمرکز فراوانی بر دریای عرب صورت گرفته است، چراکه همۀ کشتیهای ایرانی باید برای رسیدن به بنادر جهان از این آبراه عبور کنند و نیز حلقهای کلیدی در «رشته مروارید» چین محسوب میشود.
ایران مدتها است که تهدید کرده است در صورت وقوع جنگ تنگۀ هرمز را میبندد و به کشتیهای تجاری حمله میکند. تنگۀ مذکور خلیج فارس را به خلیج عمان و دریای عرب متصل میکند.
در همین حال، تلاشهای عظیم زیرساختی چین در سالهای اخیر برای اتصال سرزمین اصلی خود به شاخ آفریقا از طریق شبکهای از تأسیسات نظامی و تجاری نگرانیهایی را ایجاد کرده است.
خطوط دریایی این کشور از گلوگاههای اصلی دریایی عبور میکنند که تنگۀ بابالمندب در ورودی دریای سرخ؛ تنگۀ مالاکا، بین اقیانوس هند و اقیانوس آرام؛ تنگۀ هرمز در ورودی خلیج فارس؛ و تنگۀ لومبوک بین جزایر بالی و اندونزی از آن جملهاند.
برنامۀ زیرساختهای جهانی پکن که به طرح کمربند و جاده (BRI) یا یک کمربند، یک جاده (OBOR) معروف است، همچنان در داخل این کشور ادامه دارد و به سایر بخشهای خاورمیانه، آسیای مرکزی و آفریقا نیز رسیده است.
منتقدان هشدار میدهند که پروژههای ظاهراً تجاری چین هدفی دوگانه را دنبال میکنند و به ارتش سریعاً در حال رشد این کشور اجازه میدهند دامنۀ نفوذ خود را گسترش دهد.
آسیای مرکزی نیز با تهدیدهای خارجی مواجه است.
روسیه در دوران ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین در حال ایجاد تهدیدهایی در آسیای مرکزی است که پیش از این وجود نداشت. هدف آن از این کار حفظ نفوذ خود در جایی است که زمانی «حیاط خلوت آن» محسوب میشد. روسیه از بلوکهای نظامی و اقتصادی با کشورهای سابق شوروی برای مهار این تهدیدات استفاده میکند.
با این حال کرملین، در نتیجۀ تهاجم ناموفق خود به اوکراین، اکنون با منطقهای مواجه شده است که مشتاق فاصله گرفتن از روسیه و یافتن متحدانی تازه است، امری که موجب افزایش تنشها میشود.