در حالی که خاورمیانه به شکلی فزاینده به میدان نبرد قدرت های جهانی بر سر گسترش نفوذشان تبدیل شده است، اقدامات جاری مختل کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مانع بزرگی بر سر راه طرح های اقتصادی و نظامی روسیه و چین محسوب می شود و از توسعه و بهبود بلندمدت ایران جلوگیری می کند.
علائم فراوانی وجود دارند که نشان می دهند رهبران مسکو و پکن -- که گفته می شود همپیمانان تهران هستند -- به سختی برای تعمیق حضور و نفوذشان در خاورمیانه تلاش می کنند.
چین در چهارچوب طرح «کمربند و جاده» پکن، توافق های متعددی را به دست آورده و در تلاش است توافق های بیشتری را با چندین کشور در خاورمیانه منعقد کند. این کشور در فروردین ماه گذشته یک «پیمان همکاری راهبردی» ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار را با ایران امضاء کرد.
از سوی دیگر، روسیه به تعمیق حضور خود در سوریه ادامه می دهد و در حال گسترش آن به لبنان است. این کشور از اوایل سال جاری میلادی روند نزدیک شدن به چندین کشور عرب منطقه خلیج فارس را آغاز کرده است.
همزمان، سپاه پاسداران و به ویژه نیروی قدس، بازوی عملیات خارجی آن، مسئول صادر کردن تروریسم و مسلح کردن گروه های شبه نظامی نیابتی رژیم ایران در سراسر منطقه از جمله در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، یمن، و افغانستان بوده است.
سپاه پاسدارن حاکمیت ملی دولت های منطقه را تضعیف کرده و مسئول هزاران مورد مرگ و بدبختی در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن بوده است.
همه این ها مشکلی جدی برای رهبران مسکو و پکن به شمار می رود.
ائتلاف ضعیف با روسیه
شاید هیچ نمونه ای بهتر از سوریه نتواند گواه اختلاف میان روسیه و ایران باشد. این دو کشور در سوریه بر سر استخدام شبه نظامیان و به دست آوردن قراردادهای بازسازی به شدت در حال رقابت هستند.
در پی سقوط اتحاد جماهیر شوروی و متعاقب آن انزوای بین المللی روسیه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، سال ها برای مطرح شدن مجدد در خاورمیانه افغانستان، آسیای مرکزی، و نقاط دیگر تلاش کرده است.
در راستای این راهبرد، کرملین با ایران همراه شده است. این در حالی است که حکومت ایران به دلیل ادامه سرپیچی از تسلیم شدن در برابر فشارهای بین المللی برای مهار فعالیت هسته ای آن رژیم و پشتیبانی آن از شبه نظامیان نیابتی مورد حمایت سپاه پاسداران در سراسر منطقه، نیازمند متحدانی بوده است.
اما این ائتلاف به شکل فزاینده ای ضعیف شده و این امر به ویژه در سوریه، جایی که هر دو کشور روسیه و ایران در کنار رژیم بشار اسد وارد جنگ شدند، قابل مشاهده است.
روسیه مدام برای تحکیم نفوذ خود در سوریه تلاش کرده است. این کشور با گسترش حضور نظامی و نیز اقتصادی خود -- از طریق کنترل صنایع نفت، گاز، و فسفات -- به تدریج ایران را به حاشیه رانده است.
محمود مصطفی، اقتصاددان سوری و استاد دانشگاه دمشق، گفت، رژیم ایران بسیار امیدوار بود که در ازای سرمایه گذاری خود در سوریه سود هنگفتی کسب کند. اما اکنون بیش از پیش روشن شده است که سهم ایران از فرصت های تجاری جدید، خواسته ها و ارزیابی های رژیم را برآورده نکرده است.
این امر عمدتاً به دلیل نفوذ روسیه و کنترل آن کشور بر پروژه های درآمدزایی مانند معادن فسفات در بیابان شرقی سوریه (بادیه) و بندرهای بازرگانی در طرطوس و لاذقیه است.
مصطفی گفت، به نظر می رسد که طرح های روسیه «محاسبات ایران را به شدت بر هم زده و مانع از آن شده است؛ چرا که روسیه رژیم ایران را از دستیابی به بسیاری از منابع درآمدی که آن رژیم به کسب درآمد از آنها چشم دوخته بود، محروم کرده است.»
این دو کشور همچنین در جنوب سوریه برای فریب دادن جوانان محلی و جذب آنها در صفوف گروه های شبه نظامی خودشان، در رقابتی دیوانه وار به سر می برند. در جریان این رقابت برای جذب نیروهای تازه، هر یک از این دو کشور تلاش می کند که از دیگری سبقت بگیرد.
کارشناسان امنیتی منطقه می گویند حضور آشکار مسکو در سوریه و لبنان و توافق های امنیتی و اطلاعاتی که روسیه با آن دو کشور منعقد کرده، توانایی ایران برای گسترش جای پای خود در منطقه شام را کاهش داده است.
به گفته این کارشناسان، اگرچه هر دو کشور ایران و روسیه به ظاهر در یک جبهه جنگ در سوریه حضور دارند، تسلط روسیه اطمینان می دهد که ایران جایی برای رشد ندارد و نمی تواند سهم عمده ای را که مایل بود از منافع بالقوه به دست آورد، کسب کند.
آنها اکنون درگیر یک تلاش نامتقارن برای برقراری تعادل هستند؛ تعادلی که اگر از معادله حذف شود، می تواند نهایتاً امنیت ملی ایران را به مخاطره بیاندازد.
ناظران می گویند، همزمان، تلاش های اخیر روسیه برای نزدیک شدن به کشورهای عربی نشان می دهد که ائتلاف مسکو با تهران احتمالاً به آن اندازه که رژیم ایران ممکن است امید داشته باشد، محکم و استوار نیست.
رفقای چین
هر دو رژیم چین و ایران توافقنامه همکاری را که اوایل سال جاری میلادی میان آنها امضاء شده است، یک توافق «برد-برد» توصیف کرده اند. اما واقعیت این است که این توافق، چین را در موقعیتی آسیب پذیر قرار می دهد؛ چرا که در را به روی تحریم های شدید آمریکا باز می کند.
جزئیات توافقنامه ۲۵ ساله موسوم به «پیمان همکاری راهبردی» که در فروردین ماه امضاء شد، بسیار مبهم است.
مذاکرات برای دستیابی به این توافق -- که بخشی از طرح مهم یک هزار میلیارد دلاری «کمربند و جاده» پکن است -- سال گذشته موجب شد که بحث های شدیدی در ایران به راه بیافتد و عملاً هیچ گونه جزئیاتی از محتوای آن منتشر نشده است.
این توافق که نخستین بار در سال ۱۳۹۵ پیشنهاد شد، همچنین شامل آموزش و تمرین های نظامی مشترک، پژوهش و تولید مشترک جنگ افزارها، و همرسانی اطلاعات است.
کمک های فزاینده چین به ایران همچنین به معنای حمایت مستقیم پکن از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است. سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی تعیین شده است.
تصمیم ایران برای معامله با چین یک گام سیاسی اشتباه است که هزینه اقتصادی سنگینی را به دنبال خواهد داشت و می تواند روابط ایران با جامعه بین المللی را به خطر بیاندازد. همزمان چنین اقدامی اشتباه بزرگی از سوی چین است.
ایالات متحده با تحریم کردن دو واحد کاسکو، بزرگترین شبکه حمل و نقل چین، در شهریور ۱۳۹۸، اعلام کرد که آنها در دور زدن تحریم های ایران دست داشته اند.
تحریم علیه کاسکو بلافاصله موجب افزایش قیمت محموله های نفتی در آسیا و افزایش ۳۰ درصدی هزینه های کلی شد.
پیامدهای این اقدام به حدی بود که مقامات دولت چین در جریان مذاکرات تجاری با ایالات متحده در دی ماه ۱۳۹۸ خواستار رفع تحریم های آن شرکت شدند. ایالات متحده سرانجام تحریم های یکی از این دو واحد را لغو کرد.
اگر ایالات متحده شرکت ها یا شهروندان چینی را به دلیل فعالیت هایشان در ارتباط با ایران تحریم کند، چین بخش های عمده ای از بازارهای جهانی خود را از دست خواهد داد؛ بازارهایی که برآورد می شود سود به دست آمده از آنها چندین برابر سود بالقوه سرمایه گذاری در ایران باشد.
مختل کردن پتانسیل اقتصادی و تضعیف امنیت
«محور مقاومت» -- اصطلاحی که حکومت ایران از آن برای توصیف اتحاد میان تهران و گروه های وابسته به آن شامل کتائب حزب الله و عصائب اهل الحق در عراق، حزب الله در لبنان و حوثی ها در یمن استفاده می کند -- بیشتر شبیه «محور تروریسم» است؛ چرا که سیاست هایی را دنبال می کند که هم برای امنیت منطقه و هم امنیت جهان زیانبار است و همزمان مانع از اجرا شدن طرح های روسیه و چین می شود.
این گروه های نیابتی در جبهه های متعددی فعالیت می کنند تا هژمونی و سیاست های توسعه طلبانه جمهوری اسلامی را به منطقه تحمیل کنند. تهران نیز در مقابل تمام پول، اسلحه، و پشتیبانی مورد نیاز شرکای «محور» خود را برای آنها فراهم می کند.
همه این اقدامات به زیان مردم خود این کشور است؛ مردمی که دچار بحران اقتصادی شدید هستند. همزمان اقدامات مستمر سپاه پاسداران -- از جمله فعالیت های مختل کننده آن در آب های بین المللی -- توانایی های بالقوه اقتصادی منطقه را محدود می کند.
و در شرایطی که ایران با سقوط آزاد ارزش پول ملی، ابرتورم بسیار بالا، رکود اقتصادی، و کمبود شدید منابع روبروست، خشم مردم در خیابان های ایران نیز رو به افزایش است.
آن چه وضعیت را برای جمهوری اسلامی بدتر می کند گزارشی است که «آژانس بین المللی انرژی اتمی»، نهاد ناظر هسته ای سازمان ملل متحد، هفته گذشته منتشر کرد. این گزارش نشان می دهد که ایران غنی سازی اورانیوم خود را تا خلوص ۶۰ درصد افزایش داده است.
وزیران خارجه آلمان، فرانسه، و بریتانیا روز ۲۸ مرداد گفتند که این خبر، مذاکرات برای احیای توافق هسته ای ۱۳۹۴ ایران با قدرت های جهانی را «پیچیده تر» می کند.
بنا بر توافق برجام، ایران متعهد شده بود که سقف غنی سازی را ۳.۶۷ درصد نگه دارد. با این حال، حکومت ایران در دی ماه گذشته این سقف را به ۲۰ درصد افزایش داد و پس از آن نیز آن را به ۶۰ درصد کنونی رساند و توانایی های خود را بیشتر کرد.
توافق هسته ای سال ۱۳۹۴ که عنوان رسمی آن «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) است، در ازای مهار برنامه هسته ای حکومت ایران، به آن کشور معافیت از تحریم اعطاء می کند.
این وزیران خارجه اروپایی گفتند: «ایران همزمان با خودداری از مذاکره واقعیت هایی را رقم می زند که در نتیجه آن، بازگشت به برجام پیچیده تر می شود.»