ایمان عباس که فقط 18 سال سن دارد بر رنجی که بسیاری را نابود می کند غلبه کرده است. وی به عنوان یک ایزدی بارها به عنوان «برده» توسط افراط گرایان فروخته شد اما توانست فرار کند تا به یکی از فعالین برجسته در پیگیری امور بازماندگان تبدیل شود.
عباس که به آرامی در چادر دو اتاقه خانواده در اردوگاه آوارگان شریعه در منطقه کردی عراق صحبت می کرد گفت: «بخاطر آنچه بر من گذشته است من خود را یک نوجوان نمی دانم.»
این زن جوان دارای موی تیره قد بلند اخیرا از مومبای که در آنجا جایزه یادبود مادر ترزا را به نیابت از دفتر نجات ایزدیان (وای آر او) منطقه که در آنجا کار می کند، دریافت کرد به عراق بازگشته است.
سازمان نجات ایزدیان حدود 5000 هزار دختر را که در زمان هجوم داعش در سال 2014 به موطن اجدادی این اقلیت در شمال غربی عراق، اسیر شده بوند را نجات داده است.
عباس گفت دریافت این جایزه بسیار «عاطفی» بود و او هنگام دریافت جایزه یک لباس لایه دار سنتی ایزدی پوشیده و تاجی را بر سرگذاشته بود.
وی در مصاحبه ای با خبرگزاری فرانسه پیشاپیش روز بین المللی مبارزه با خشونت بر علیه زنان که روز دوشنبه (25 نوامبر) می باشد گفت: «هنگامی که داستان خود و داستان بقیه بازماندگان زن ایزدی را تعریف کردم بسیاری از حاضرین گریه می کردند.»
«مراسم قدری از رنج مرا کاهش داد اما مسئولیتم در مورد کمک به سایر بازماندگان زن را افزایش داد.»
عباس هنگام یورش داعش به روستاهای صعب العبور سنجار فقط 13 سال سن داشت و آنان هزاران تن از زنان و دختران ایزدی را وادار به «بردگی جنسی» کردهو مردان را بصورت دست جمعی کشته و پسران را به عنوان کودک سرباز به خدمت گرفتند.
وی فورا توسط افراط گرایان از خانواده اش جدا شد و او و سایر زنان ایزدی را در «بازار بردگان» به اعضای داعش فروختند.
عباس سه بار فروخته شد و نهایتا وی به دست یک پزشک عراقی داعشی 40 ساله افتاد که تعهد کرد اگر او بتواند 101 صفحه از کتاب مقدس مسلمانان قرآن را حفظ کند وی را آزاد خواهد کرد.
داستانهای دردناک
ایزدیها یک اقلیت قومی-مذهبی کرد هستند به همین خاطر حفظ کردن متون مذهبی به زبان عربی برای یک دختر نوجوان وحشت زده یک چالش بزرگ محسوب می شود.
وی گفت: «او هر روز از من می خواست تا روبروی او نشسته و قرآن را حفظ کنم. من توانستم 101 صفحه را ظرف یک ماه و چهار روز حفظ کنم.»
عباس گفت: «فردی که او را اسیر کرده بود وی را به دادگاه داعش در موضع گروه در موصل برد تا سند رسمی من درآوردی خلافت مبنی بر اینکه او یک دختر مسلمان آزاد است را صادر کند.»
او توانست به تلعفار در شمال غربی عراق که بقیه خانواده اش به عنوان برده داعشی از گوسفندان مراقبت می کردند برود.
در سال 2015 وی توسط سازمان نجات ایزدیان آزاد شد و در شریعه که اکنون یک اردوگاه پر جنب و جوش با جمعیت 17000 ایزدی آواره است، سکونت کرد.
اکنون عباس نیمی از روز را در مدرسه و نیمه دیگر را در همان دفتری که وی را نجات داد کار می کند.
داعش مواضع خود را در سال 2017 در عراق از دست داد و از آخرین بخش قلمرو گروه در مجاورت سوریه در ماه مارس بیرون رانده شد.
صدها ایزدی که به مدت چند سال اسیر بودند هنگامی که آخرین بخش «خلافت» افراط گرایان تسخیر شد آزاد شدند.
اما سرنوشت چندین هزار نفر به گفته سازمان نجات ایزدیان هنوز نامشخص است.
مقامات ایزدی گفتند برخی از آنان که به اسلام گرویده اند و هنوز با خانواده های مسلمان زندگی می کنند آنقدر وحشت زده و خجل بوده یا «شستشوی مغزی» داده شده اند که نمی توانند به خانه بازگردند.
عباس گفت بخشی از ماموریت وی در سازمان نجات ایزدیان که وی کمتر از یکسال قبل کار خود را در آنجا آغاز کرد، متقاعد کردن این زنان و دخترال برای بازگشت به خانواده های اصلی خود می باشد.
وی با بیش از 50 دختر آزاد شده برای ثبت داستانهایشان در بایگانی سازمان مصاحبه کرده است و این کار وی را «بطور همزمان شاد و غمگین» می کند.
وی گفت: «من باید تمامی این داستانهای وحشتناک را بشنوم که هر کدام با دیگری متفاوت است. این داستانها بسیار دردناک بوده و برخی حتی از داستان من هم دردناکتر است.»
اما او به کاری که می کند افتخار می کند. وی گفت: «من خوشحالم که بخشی از روند نجات بازماندگان زن هستم.»
تنها یک شروع
مسیر وی بسیار مشابه نادیا مراد یک نجات یافته ایزدی که جایزه نوبل را سال گذشته بخاطر کارهای حمایتیش دریافت کرد، می باشد.
عباس از زمان سفرش به مومبای تاکنون به یک سلبریتی کوچک خصوصا در اردوگاهی که زندگی می کند، تبدیل شده است.
والدینش تماسهای تلفنی را دریافت کرده که به آنان تبریک گفته و از فعالیت دخترشان تشکر می کنند.
عبدالله پدر وی با افتخار به خبرگزاری فرانسه گفت: «من متوجه شدم ایمان از زمانی که داستانش را با مردم در میان گذاشته است خوشحالتر و قویتر شده است» و او با قدرت داستان گویی خود نظر وی را تغییر داده است.
وی گفت: «در اوایل هر گاه که او در باره اسارتش صحبت می کردم من به او پشت می کردم چون برایم بسیار دردناک بود که رو در رو به صحبتهایش گوش کنم.»
اما اکنون او می خواهد هر کدام از بازماندگان ایزدی صحبت کنند چون اعتقاد دارد این هم به فرد و هم به این اقلیت از هم پاشیده شده کمک خواهد کرد.
عباس اکنون در کلاسهای زبان انگلیسی شرکت می کند چون این کلاسها تنها آغازی برای آرزوهای فعالگرایی وی می باشند.
وی گفت: «در آینده می خواهم وکیل شوم تا با قوانین بین المللی و عراق آشنا شوم تا بتوانم از حقوق بازماندگان زن ایزدی و همچنین سایر قربانیان داعش دفاع کنم.»