ساکنین گفتند پیکارجویان حزب الله محاصره شهر بقین را تحت فرمان رژیم سوریه که در نزدیکی مضایا و الزبدانی در بخش روستای شمال غربی دمشق قرار دارد محاصره کردند و اخیرا بیش از 40 خانواده را از خانه هایشان رانده اند.

از زمان شروع محاصره از اواخر سال 2014 این حرکت پس از افزایش آزارها و خشونت بر علیه ساکنین شهر انجام شد.

آنها گفتند در سپیده دم روز 18 اکتبر، پیکارجویان حزب الله بیش از 40 خانواده را از خانه هایشان در نزدیکی ایست بازرسی عسلی به شمال شهر منتقل کرد تا بتواند کنترل تنها منبع آب شهر را در دست بگیرد.

پس از اینکه حزب الله خانه های آنان در منطقه را با خمپاره و آرپی جی هدف قرار داد، بسیاری از ساکنین گفتند آنها چاره ای بجز ترک خانه نداشتند و اشاره کردند این رفتار با آزارهای گذشته گروه یکسان می باشد.

یکی از خانواده هایی که مجبور به ترک خانه هایشان شد خانواده ام حسن حمزه است که نخواست نام کامل خود را بخاطر مسائل امنیتی بیان کند.

وی به دیارنا گفت من با صلح و آرامش با شوهر و پنج پسر و پنج دخترم در محله نبع العسل زندگی می کردم تا حزب الله منطقه را اشغال کرد و بقین را محاصره کرد. «از آن زمان تاکنون حزب الله ما را آزار داده است.»

وی گفت: «آنها همسر و دو تن از پسرانم را کشته اند. محمد (14) پایش تیر خورد و قبل از اینکه فوت کند 11 بار جراحی شد و پسر دومم حسن (18) هفت ماه قبل توسط گلوله یک تک تیرانداز کشته شد.»

وی گفت دامادش هم توسط شبه نظامیانی که ایران حامی آنان است کشته شد.

آزار و تهدید

ام حسن حمزه گفت: «پس از اینکه دخترم (20) و من بیوه شدیم، هیچ کس از ما حمایت نمی کند و ما علی رغم آزار روزانه حزب به زندگی روزانه خود ادامه دادیم.»

وی گفت: «انواع دیگر تهدید شامل شلیک گلوله و پرتاب نارنجک در ساختمانی که زندگی می کردیم یا شلیک خمپاره در محله ما، لزومی ندارد که در مورد نحوه شرم آوری که با ما در بلندگوها صحبت می کرند هم صحبت کنم.»

وی روز 18 اکتبر «با صدای بلند بلندگو که با زبان بد صحبت می کرد و فحش می داد» بیدار شد که به مردم دستور می داد خانه هایشان را ترک کنند.

وی گفت: «آنها برای اینکه مطمئن شوند ما خانه هایمان را ترک ترک می کنیم خانه هایمان را به آرپی جی بسته و گلوله باران کردند. این طور بود که ساکنین [فقط] با لباسهایشان در طلوع آفتاب از خانه بیرون آمده و پای پیاده به طرف بقین رفتند و ما هم بخاطر اینکه در مضایا بستگانی داشتیم به آنجا رفتیم.»

ساکنین شهر تلاش کردند از مسیر حزب الله تا آنجا که می توانند دور باشند و حتی نزدیک پنجره هایی که مشرف به ایست بازرسی یا ساختمانهایی که گروه اشغال کرده است قرار نگیرند.

این بدین خاطر بود که «آنها نارنجک به طرف ما نیاندازند.» وی افزود آنها هنگامی که نوه اش پنجره ای که به سمت آنان بود را باز کرد، آنان به طرف وی تیراندازی کردند.

وی گفت: «مشکلات ما هر روز بدتر و بدتر می شود و هیچ مرد و جوانی بخاطر آنان در محله ما باقی نمانده بود در حالیکه خانه های ما هر روز زیر آتش آنان قرار داشت.»

ام حسن حمزه گفت آینده ما نامعلوم است چون ما هیچ سقفی بالای سرمان نداریم خصوصا اینکه زمستان هم نزدیک است. وی افزود: «هیچ سوخت، چوب یا برق هم نداریم» تا فصل سرما را بگذارانیم.

ساکنین آب هم ندارند

فداء افندار جابجایی ساکنین نبع العسل توسط حزب الله بخاطر خواست این گروه «برای کنترل چشمه آب ما» انجام شد.

وی به دیارنا گفت این چشمه 75 متر با ایست بازرسی فاصله دارد که مانع استفاده ساکنین از آب آن می شود.

وی گفت حزب الله از زمان شروع محاصره ساکنین بقین را «روزانه آزار» داده است خصوصا ساکنین نبع العسل را که گروهی یک ایست بازرسی را اداره کرده و در آن یک مقر فرماندهی دارند.

وی گفت برای حدود یک ماه، ساکنین محل مورد حمله تک تیراندازها بوده اند. این گروه چهار نفر که سن آنان بین 25 و 67 بوده است را کشته است و یکی از آنان از بستگان من عبدو افندار بوده است.»

وی گفت از 40 خانواده ای که بدون متعلقات شخصی خود پس از اعلامیه ای که از بلندگو پخش شد گریختند بسیاری در شهر دیگر «که تقریبا غیر قابل سکونت است» پناه گرفته اند.

وی گفت حزب الله «تلاش می کند ما را تحت فشار قرار دهد و به سمت چشمه آب حرکت کند و خانه هایی را که اخیرا مالکانشان ترک کرده اند، تصرف کند.»

زندانی در شهر خود

ابو علی یکی از کارگران بخش برق که خواست نام واقعی وی استفاده نشود گفت او نخواست خانه اش که در نزدیکی ایست بازرسی عسلی که با همسر و پنج فرزندش که سن آنان بین 7 و 16 سال است را ترک کند.

وی به دیارنا گفت وضعیت فعلی «غیر قابل تصور است.»

او گفت: «من و نه نفر دیگر از اعضای خانواده، علی رغم خطر بزرگی که حزب الله برایمان دارد، تصمیم گرفتیم خانه خود را تخلیه نکنیم چون جایی برای رفتن نداریم. آنها هر کاری که می توانستند انجام دادند که به فشار آورند تا خانه خود را ترک کنیم.»

وی گفت علی رغم تهدیدات روزانه حزب الله و من خانواده ای دیگر تصمیم گرفتیم بمانیم و شانس خود را امتحان کنیم.

وی گفت: «یا این است یا خیابان.» وی افزود: «زمستان دارد می آید.»